هرکسی روزی به ما وابسته شد

هرکسی روزی به ما وابسته شد
عاقبت او نیز از ما خسته شد


رفت و شد آرام جان دیگری
دفتر عشق من و او بسته شد


این جدایی ها ز اقبال من است
ورنه بسیاری چو من پیوسته شد
دیدگاه ها (۶)

حس دوست داشتن که می پیچددر وجودمدوست دارم،آسمان رادرآغوش بگی...

پشت چشمـــان تو شهریستپر از ویـــرانے ...هرکسے چشم تو را دید...

بوسید سرم را که بگوید نگران بوددنبال کسی بود که خود غافل از ...

میدانی ؟آدمهایی ڪه زود به زودعڪس پروفایل عوض میڪنندنـه بیڪار...

جهان و کارِ جهان جمله هیچ بَر هیچ است هزار بار من این نکته ...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در عمق رویا روزها ، با یاد تو سر کرده امدر راه تو دردانه گل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط