leave leave 劝自己离开你

心里没出息的惦记

believe believe相信你的虚情

骗光我的真意

leave leave 想要保持距离

自己不受控制靠近

醒醒 别再当局者迷

看清你的小把戏

你的爱 如花般凋落

我的心 废墟般残破

明知你有了新选择

却没勇气说破

你变得 我不太认得

说的话 句句都冷漠

为什么如此惩罚我

爱你又没错

leave leave 劝自己离开你 心里没出息的惦记
برو، برو، خودت را متقاعد کن که افکار بی‌فایده‌ات را رها کنی

باور کن باور کن باور دارم احساسات دروغین تو، نیات واقعی من را فریب داده است

برو، برو. می‌خواهم فاصله‌ام را حفظ کنم، اما نمی‌توانم خودم را کنترل کنم. نزدیک‌تر بیا، بیدار شو، از این وضعیت گیج نشو. من از درون حقه‌های کوچکت می‌بینم. عشق تو مثل یک گل پژمرده می‌شود. قلب من به اندازه یک ویرانه شکسته است. می‌دانم که انتخاب جدیدی داری، اما شجاعت گفتنش را ندارم. تشخیص تو برایم سخت شده است. هر کلمه‌ای که می‌گویی سرد و بی‌تفاوت است. چرا مرا اینگونه مجازات می‌کنی؟ دوست داشتن تو اشتباه نیست. برو، برو. خودم را متقاعد می‌کنم
@ti_m_e
دیدگاه ها (۰)

Niko neće džanum Ni za živu glavu Da mi leči ranu Niko neće ...

:)‌@ti_m_e

🙂

یکم دلی از اریانفر🕴🖤@ti_m_e

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط