دلم افتاده دَر دردی که دَرمانش نمی‌آید
شبی تاریک‌تر از مَرگ، که پایانش نمی‌آید

نه خوابی در کنارم هست، نه مهری در نگاهم هست
خدایا بغضِ این دل را، چه دَرمانش نمی‌آید؟

من رفتم و پس از آن شب، دلم یخ زد درون خود
بَهاری مانده بی‌برگ و، زمستانش نمی‌آید💔

مَن و تنهایی و یک شَمع، که با گریه نمی‌سوزد!!!
غَم اما با مَن است ای عشق، که پایانش نمی‌آید...🖤
دیدگاه ها (۰)

💔🖤

#دلنوشته_پری👸😔💔آی آدم‌هاقلبتان تا زمانی پاک استکهبر زبانتانس...

قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد

برق خونه رفت بودباخودممم داشتم زمزم میکردم.

░⃟‌‌‎‎‌قطره قطره اشکهایم میچکد بر دفترمیاد بادا ... ان نگار ...

صحنه,پارت یازدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط