من متوجه شدم که در اعماق نفرت درونم عشقی بی پایان وجود

من متوجه شدم که، در اعماق نفرت درونم، عشقی بی پایان وجود دارد.
من متوجه شدم که، در انتهای گریه درونم، لبخندی بی‌مانند وجود دارد.
من متوجه شدم که، در پیچیده‌ترین آشوب‌های درونم، آرامشی عمیق وجود دارد.
من متوجه شدم که، در اعماق زمستان درونم، تابستانی دلپذیر وجود دارد.
و این‌ها به من شادی می‌دهند. و به همین دلیل است که برایم مهم نیست دنیا با بیرحمی بر من فشار بیاورد، زیرا که در درونم چیزی قویتر، با آن مقابله می‌کند...

#آلبر_کامو

تا ابد " حمید_حسام"

#طبیعت #مازندران #کلاردشت #شمال #ایران #حس_خوب #آرامش
دیدگاه ها (۱)

جا نخواهم زد!دردهایم را در آغوش خواهم کشید و مصمم تر از همیش...

پاییز را دوست دارم… ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ! ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ...

برای رسیدن به آرامش و زندگی‌بهتر:-در لحظه زندگی کن.-به اونی ...

اگر بتوانی همواره در اکنون بمانی، آدم شادی هستی.آن وقت می فه...

رها🍂 من متوجه شدم که در اعماق نفرت درونم عشقی بی پایان وجود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط