پیشِ او دفن کنیدم که مگر زلزله ای
بعدِ صد قرن در آغوش کشاند ما را..

💫چه‌ گناهـی؟ تو مرا تنـگ در آغـوش بگـیر ؛
تن‌ِ تو عیـن بهشـت است جهـنم با مـن💫

#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#عاشقانه
#ویسگون
دیدگاه ها (۰)

آغـوشِ تو سیـب‌ است، دلم حضـرتِ حـوا ؛آدم شـدن از من نطـلب ت...

از این‌که زنی دیوانه‌وار با تو بحث می‌کند خوشحال باش؛ دنیای ...

کمی دیر آمدی ای عشق اما باز با این حال ،اگر چیزی از این غارت...

برای داشتنِ یه زندگی شاد کافیه چشمات رو ببندیو اون منظره ای ...

خسته از سرکار برگشتم خونه . .مشغول خوردن شام بودم که داداشم ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط