نمیدونم چرا واقعا اشکم جاری شد

نمیدونم چرا واقعا اشکم جاری شد.
اون آقا زندگی رو برده ، مثل اینکه از همه خوشبختره که دل مهربونی داره‌

𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼

این قشنگ ترین ازدواجی بود که دیدم، عروس و داماد هر دو دوران کودکی و نوجوانیشون رو در خیریه گذروندن و با کمک مسئول اونجا که برای هردوشون مثل پدر بوده.ازدواج کردند.
دیدگاه ها (۰)

حسِ خوب ساختنیهچه خوبه کنار هم شادی بسازیم 😍❤درود عزیزان ایا...

این بانوی کرد ایرانی بهترین معلم دنیا شناخته شده...‌به افتخا...

این داستان بهتون عشق واقعی رو ثابت میکنه🫂✨

🔴 باورنکردنی ترین پرونده خیانت: می خواستم بچه هایم باهوش شون...

کاش براتون مهم بودمپارت ۳۶ویو هانول:امروز عروسیم بود با یه آ...

P⁹- چرا منو داری می‌بری آرایشگاه + کجا ببرمت- گشنمه + غذا سف...

ازدواج از روی اجبار۲ p15

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط