ایمجین از Suga
داشتین از استودیو به سمت خونه برمیگشتین که یکدفعه یک چیزی یادت اومد.با جیغ پریدی بغلش و گفتی:
_یونگ بعد از کارت بهم قول دادی برام بستنی میخری!
بهت چشم غره ای رفت و گفت:
+بعضی وقتا حس میکنم بجای دوست دختر، یه دختر بچه رو به سرپرستی گرفتم!
_تقصیر خودته! میخواستی قول ندی!
با چشمای مظلوم نگاش کردی و گفتی:
_خب منم برات جبران میکنم،ولی به روش خودم دیگه!!
لبخند لثه ایش رو نشونت دادو گفت:
+لازم نکرده تو جبران کنی! بدتر ضرر میزنی!
✓ #madi~ #Suga~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
_یونگ بعد از کارت بهم قول دادی برام بستنی میخری!
بهت چشم غره ای رفت و گفت:
+بعضی وقتا حس میکنم بجای دوست دختر، یه دختر بچه رو به سرپرستی گرفتم!
_تقصیر خودته! میخواستی قول ندی!
با چشمای مظلوم نگاش کردی و گفتی:
_خب منم برات جبران میکنم،ولی به روش خودم دیگه!!
لبخند لثه ایش رو نشونت دادو گفت:
+لازم نکرده تو جبران کنی! بدتر ضرر میزنی!
✓ #madi~ #Suga~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
- ۱۸.۷k
- ۱۷ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط