همه یک نفر رامی خواهند

همه یک نفر رامی خواهند
که تمام حواسش جمع
خیالش باشد
این روزها
هوا چتر نمی خواهد
بارانش کجا بود
تابشوید غبار ازجسم وجانمان
دل من تورا می خواهد
نه یک قهوه هول هولکی
درکافه ای شلوغ
درفراسوی خیالی
اشفته وسودازده
میدانی سواد نوشتن هم دارم
مدام پرسه می زند
درحوالی خیالت
اما ترس دارد
این تن
هرچه هست
بی صدا دردلم می گذرد
روزی هزاران بار تصدقت می گرد م
اما تو
خیالت درجای دیگری
پرسه می زند

💙💔
دیدگاه ها (۰)

در گذرگاه زمانخیمه شب بازی دهربا همه تلخی و شیرینی خود می گذ...

هَركُجاكه‌ِباشىهَستملَحظه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌‌؎باتــُوبودن‌راٰنفس‌مےك...

قهرم یا امام رضا ...😭😭💔💔

شب ها ، پرده دلم را کنار می زنم ،پنجره قلبم را باز می کنم ،و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط