اینکه ما در غم گرفتاریم و از هم بی خبر

....
اینکه ما در غم گرفتاریم و از هم ، بی خبر
چون که رسم عاشقی را از جهان ، برچیده اند
در زمان ما محبت پیشه ای ، پر سود نیست
هر که شد کارش محبت ، بر صفای باطنش خندیده اند
تکه ای از سنگ شد ، یک گوهر کمیاب و ناب
سنگ را قیمت نهاده ، جای دل بخشیده اند ...
.
.
.
#بخوان_شعر_سخن_ناب
دیدگاه ها (۳)

زیبایی آبشار مارگون با آهنگ حامیم به نام یکی و دارم تقدیم ب...

چه زود گذشت یک سال ! سال پیش در چنین روزی این پست رو گذاشته ...

چارلی چاپلین : هیچ چیز و هیچ کس در این جهان شایستگی آن را ند...

خانه طباطبایی ها بعنوان عروس خانه های تاریخی ایران از جمله ب...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط