یک شب ز ماورای سیاهی ها
چون اختری بسوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم

سر تا بپا حرارت و سرمستی
چون روزهای دلکش تابستان
پر می کنم برای تو دامان را
از لاله‌های وحشی کوهستان

یک شب ز حلقه‌ای که بدر کوبند
در کنج سینه قلب تو می لرزد
چون در گشوده شد، تن من بی تاب
در بازوان گرم تو می لغزد

دیگر در آن دقایق مستی بخش
در چشم من گریز نخواهی دید
چون کودکان نگاه خموشم را
با شرم در ستیز نخواهی دید

یک شب چو نام من بزبان آری
می خوانمت به عالم رؤیائی
بر موج‌های یاد تو می رقصم
چون دختران وحشی دریائی

یک شب لبان تشنه من با شوق
در آتش لبان تو می سوزد
چشمان من امید نگاهش را
بر گردش نگاه تو می دوزد

از زهره، آن الهه افسونگر
رسم و طریق عشق می آموزم
یک شب چو نوری از دل تاریک ی
در کلبه ات شراره می افروزم

آه، ای دو چشم خیره بره مانده
آری ، منم که سوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم...
#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

به آفتاب سلامی دوباره خواهم دادبه جویبار که در من جاری بودبه...

من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینتهیچ گاه پژمرده نشو...

حالا ما که هیچی، ولی شما اگه محبوبی دارید و احیانا باهاتون ق...

ماه من غصه چرا ؟!آسمان را بنگرکه هنوزبعدِ صدها شب و روزمثل آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط