Part

𝑀𝒶𝒻𝒾𝒶 𝑔𝒾𝓇𝓁
[Part 3]
خودش بود ، ته ها . شامپاین توی دست لرزش ریزی داشت ، مردی که بهش می‌خورد پدرش باشه گفت
پدرش : سلام بانوی جوان، این پسرمنه هم سن توعه. اسمشم مین کانگ
یه ابرمو بالا بردم و دستمو سمتش دراز کردم
ارورا : خوشبختم جناب مین کانگ [پوزخند]
کانگ : ما همدیگه رو نمیشناسیم؟
ارورا : خیر ، اصلا اگه همدیگه رو دیده بودیم یادم میموند. حافظه ی به شدت خوبی دارم
مارا : حالا به هر حال، شما دوتا باید برای ماموریت جدید باید با هم کار کنید .
کانگ و ارورا : چی؟
پدرش : الان وقتش نیست فردا باهم حرف می‌زنیم
پا تند کردم و به سمت دستشویی رفتم ، بغض گلومو گرفته بود نمیتونستم نفس بکشم. توی راهرو کم زمین نشسته بودم و نفس نفس میزدم . که کانگ آمد
کانگ : خوبی ارورا ، ارورا [نگران ]
ارورا : برو پیش ، پدرت ، الا،ن نگ،رانت ، می،شه[نفس نفس]
کانگ : اصلا مهم نیست ، تو مهمی [داد]
از حرفش تعجب کردم دستمو که تو دستاش گرفته بود رو کشیدم و با کمک دیوار به سمت دستشویی رفتم
ارورا : برو
کانگ : ولی...
ارورا : برووو [یه کم یه کم داد]
به دست صورتم آب زدمو از در بیرون رفتم
وقت رقص بود ، کانگ به سمتم آمد و دستشو دراز کرد
کانگ : افتخار رقص به من میدید بانو؟
میخواستم بگم نه ولی با چشم تو چشم شدن با مارا فهمیدم که نزدیک شدن بهش به درد میخوره ، آروم به سمت سن رفتیم دستشو پشت کمرم گذاشت منم دستمو روی شونش گذاشتم ، بهم نزدیک شدو در گوشم زمزمه کرد
کانگ : خوبی ؟
ارورا : اره بهترم
همونطور که منو میچرخورد گفت
کانگ : خوبه
بلخره این شب کوفتی هم تموم شد
یه دوش ۲۰ مینی گرفتمو روی تخت از شدت خواب بیهوش شدم
☆شرطا ۲۱☆
دیدگاه ها (۰)

یک عدد یونجون در تصویر داریم🫠🤝🏻❤️‍🔥✨️...مدلا باید برن خودرو ...

اهنگ مورد علاقه تون تو کیپاپ چیه بنویسید برم گوش بدم✨️😔کپی ب...

ولی بازم بهترینن ، بهترین ...کپی با ذکر منبع (حدقل اجازه بگ...

قشنگ ترین سریال ترسناک وجود ندار.‌‌‌..کپی با ذکر منبع (حدقل ...

همیشگی من

یونا یهو روی پاهام یه دستی احساس کردم که داشت رون پام فشار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط