رمان رویای من

رمان رویای من

فصل دوم

پارت ۶۸

خوب بچه ها اینجا پرش میخوره میره جلو تر
.... چند وقت بعد ...

دیانا: از وقتی برگشتیم تهران حالم یه جوریه اصلا همش دلم میخواد غذا بخورم تا خفه بشم خیلی هوس یه چیزهایی میکردم حالم خیلی عجیب بود یه حدس هایی میزدم اما خیلی مطمئن نبودم

ارسلان: دیانا

دیانا: هوم

ارسلان: بیا اینجا

دیانا: هوف از پله ها رفتم بالا بلههه

ارسلان: بیا اینجا بشین

دیانا: بگو

ارسلان: چته میخواستم عکس هارو بهت نشون بدم

دیانا: ببینم لب تاپ و گرفتم و عکس هارو دیدم که یهو انگار معدم داشت میومد تو دهنم جلو دهنمو گرفتم رفتم به سمت دستشویی اتاق
دیدگاه ها (۱)

رمان رویای من فصل دوم پارت ۶۹ارسلان: تک خنده ای کردم و داد ز...

رمان رویای من فصل دوم پارت ۷۰ ارسلان: نامرد دیانا: ببین کی ب...

رمان رویای من فصل دوم پارت ۶۷ارسلان: نشستم روی میز کنار تخت ...

سلام حالتون چطوره عزیزان دل نماز روزه هاتون قبول باشه رمان ر...

رمان بغلی من پارت ۵۷ارسلان: از اینه نگاهی به عقب کردم روی صن...

رمان بغلی من پارت ۶۹دیانا: پلک هام و باز کردم ای وای چرا خوا...

رمان بغلی من پارت های ۸۹و۹۰و۹۱دیانا: دیگه از بیدار موندن ها ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط