لبهای من خیره به لبهای تو

لـب‌های من خیـره به لـب‌های تو ،
از میـان زخـم های تو
معبـدی ساخـت و آن را پرستیـد ؛
همـان هنگـام که نامـه‌ی شب
موسیقـے مرگ را نواخت . . .
در دقایقـے که سکـوت ،
کلمـه‌ی پرستـش را معنـا کرد . . .
و در سقوطـے که آدم ، گنـاه را پرستیـد ؛
.
.
.
.
.
.
.
دیدگاه ها (۱)

عـزیـزم مـن بـدون تـو هیـچم . . .مـن بـدون تـو خـودم نیـستم ...

چـون فقط در خواب تـو را از نزدیـک دیـدم زیـادیـے خوابیدم بـل...

وقـتـیـے چـشمامو میـےبنـבم تـو رو میبینم وقتے گوشامو میـےگی...

This was not love, it was lust . . ............

part16فلش بک به چهار سال پیش=>..:ا/ت و خیلی دوسش دارم میخوام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط