وصیت می کنم گر بشنود ابرو کمان من
وصیت می کنم، گر بشنود ابرو کمان من
پس از مردن نشان تیر سازد استخوان من
زبان اوست ترکی گوی و من ترکی نمی دانم
چه خوش بودی، اگر بودی زبانش در دهان من
به شکر نسبت لعل لب جان پرورش کردم
برون کن از پس سر، گر غلط کردم، زبان من
اگر با ما سخن گویی ز روی مرحمت، می گو
منم فرهاد سرگردان، تویی شیرین زبان من
چنان از عشق می سوزد تنم در زیر پیراهن
که از بیرون پیراهن نماید استخوان من
مراد میثم بر آر و یک زمان بنشین
که رحمی بر دلت آید ز فریاد و فغان من🦋🦋
هرچقدرم توسط عشقت دوست داشته شوی اما از دیدارش و صداش و...محروم باشی مثل پرنده قیمتی در قفس میمانی که عزیز کرده هستی اما اجازه پرواز نداری....🥺😔💔🖤
ساعات ۲بعد ظهردان ایچیرم تا الانا کیمی.
منیم کی جانمن ارزشی یوخدو مَنَن کی نگران اولان یوخدو،منن صاری دارخان کی یوخدو پس اولماخ یاخچیدی بوجور یاشاماخدان
سنه کی دیمیشم سمیدی منه اما انگار نه انگار.بوجور که معلومدو منیم جانمن هچ کیمسیه ارزشی یوخدو،اولسایدی بوجور اِلَمزدون لااقل بیر زنگ ورایدون💔
پس از مردن نشان تیر سازد استخوان من
زبان اوست ترکی گوی و من ترکی نمی دانم
چه خوش بودی، اگر بودی زبانش در دهان من
به شکر نسبت لعل لب جان پرورش کردم
برون کن از پس سر، گر غلط کردم، زبان من
اگر با ما سخن گویی ز روی مرحمت، می گو
منم فرهاد سرگردان، تویی شیرین زبان من
چنان از عشق می سوزد تنم در زیر پیراهن
که از بیرون پیراهن نماید استخوان من
مراد میثم بر آر و یک زمان بنشین
که رحمی بر دلت آید ز فریاد و فغان من🦋🦋
هرچقدرم توسط عشقت دوست داشته شوی اما از دیدارش و صداش و...محروم باشی مثل پرنده قیمتی در قفس میمانی که عزیز کرده هستی اما اجازه پرواز نداری....🥺😔💔🖤
ساعات ۲بعد ظهردان ایچیرم تا الانا کیمی.
منیم کی جانمن ارزشی یوخدو مَنَن کی نگران اولان یوخدو،منن صاری دارخان کی یوخدو پس اولماخ یاخچیدی بوجور یاشاماخدان
سنه کی دیمیشم سمیدی منه اما انگار نه انگار.بوجور که معلومدو منیم جانمن هچ کیمسیه ارزشی یوخدو،اولسایدی بوجور اِلَمزدون لااقل بیر زنگ ورایدون💔
- ۱.۵k
- ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط