سرخی سیب سر سفره غم رنگ ندارد

سرخی سیب، سر سفره غم رنگ ندارد
شور شادی و غزل آدم دلتنگ ندارد
مویه بر نعش جوان وطن، آهنگ ندارد
تاب شرح غم ما را جگر سنگ ندارد
عید ما رنگ ندارد

‌از شب سرد زمستانی ایران نگذشتیم
نرستیم
دیده بر ماتم ‌این خلق جوان‌داده نبستیم
هان
کجا مانده‌ای ای باد بهاری که ببینی
ما سیه‌پوش سر سفره نوروز نشستیم
دیدگاه ها (۲)

.می‌روم خسته و افسرده و زارسوی منزلگه ویرانه خویشبخدا می‌برم...

امروز کمی عمیق تر مهربان باش ،هیچ هزینه ای ندارد !دوست داشتن...

دل خوش گرمای کسی نیستم‌❤آمــــده ام تا تو بســـــوزانیمآمـــ...

شده تا حالا از محبت کردن به یکی پشیمون شی؟ هرچیزی از حد بگذر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط