من: بابا ببین این تهیونگه بابام: خب چیکار کنم
من: هیچ.( بابام فرداش).
من: بابا پول میده میخام اب بخرم بابام: به تهیونگ جونت بگو
من: بابا میشه برام نت بزنی؟ بابام: به تهیونگ جونت بگو برات بگیره
من: بابا میشه برام پول بدی برم خوراکی بخرم؟
بابام: به تهیونگ جونت بکو برات بخره
(حالا مثلا دعوا افتاده سر من)
من: بابا تقصیر من نیستتت
بابام: اره دیگ تقصیر اون تعیونگه.......(فحش داد)
من: به تهیونگ فحش نده
بابام:خوب میکنم میدم اصلا از وقتی تو اسم اونو اوردی این خونه نه درس میخونی نه مشق مینویسی گوشیتو بده بهم باید همه چیزش رو پاک کنم تو ادم شی
من:نههههه
من: نمیدممممم خوب کردمممم اصلااا
بابام:پاشد کمربندش رو برداشت و.....🙂🎀
خلاصه که بیچاره تهیونگ بحثش سال هاست از خونه ما نمیره بیرون 🙃
من: هیچ.( بابام فرداش).
من: بابا پول میده میخام اب بخرم بابام: به تهیونگ جونت بگو
من: بابا میشه برام نت بزنی؟ بابام: به تهیونگ جونت بگو برات بگیره
من: بابا میشه برام پول بدی برم خوراکی بخرم؟
بابام: به تهیونگ جونت بکو برات بخره
(حالا مثلا دعوا افتاده سر من)
من: بابا تقصیر من نیستتت
بابام: اره دیگ تقصیر اون تعیونگه.......(فحش داد)
من: به تهیونگ فحش نده
بابام:خوب میکنم میدم اصلا از وقتی تو اسم اونو اوردی این خونه نه درس میخونی نه مشق مینویسی گوشیتو بده بهم باید همه چیزش رو پاک کنم تو ادم شی
من:نههههه
من: نمیدممممم خوب کردمممم اصلااا
بابام:پاشد کمربندش رو برداشت و.....🙂🎀
خلاصه که بیچاره تهیونگ بحثش سال هاست از خونه ما نمیره بیرون 🙃
- ۴.۹k
- ۳۰ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط