"مرا ببخش که اینگونه دلتنگ به تو می اندیشم،
مرا ببخش که بیمار توام
و شبانه روز در انتظار آغوش پر مهرت،
مرا ببخش که بی تو ذکری ندارم،
و نام تو زمزمه روح من و جان من و ورد زبان منست،
و تویی که ایستاده ای
در آنسوی حصار
و بی تابانه مرا صدا می زنی،
آی عشق ...
خوش آمدی
به سرای خرابات من،
خوش آمدی ای سکوت،
سکوتی
سرشار از ناگفته های مهری
برخواسته از ایمانی،
ومن اینجا و اکنون،
به یاد بوی کباب یاس
بر بوستان شقایق،
چه بی تابانه تشنه سراب توام."
دیدگاه ها (۰)

یادت باشه هنوزم آرزوهات آرزومهنبینم اشکتو عشقم که چشمات آبرو...

بودنت آرومم میکنه!دیدنت حالمو خوب میکنه،صدات برام بوی توت فر...

استادي ميگفت:صبحها که دکمه هاي لباسم را مي بندمبه اين فکر مي...

زندگی همینهانتظار یه آغوش بی منتیه بوسه بی عادتیه دوستت دارم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط