دنیای آبی پارت
●دنیای آبی● پارت 1
ا/ت...چشمات رو کم کم باز میکنی وارد دنیا عجیب غریبی شدی روی علف ها دراز کشیده بودی..آروم آروم میشینی و به دستت نگاه میکنی،چشمات برای لحظهای تار بودن به اطرافت نگاه میکنی توی جنگل پر از مه رها شده بودی...
ا/ت: من کجام...؟
ناگهان صدای زوزهی گرگی می شنوی.
بدنت یخ میزنه و نمی تونی تکون بخوری...چشمات گشاد میشه..وقتی به خودت نگاه میکنی پیرهنی بلند و کاملا سفید تنته آروم آروم پا میشی...دوباره به اطراف نگاه میکنی..صدای زوزهی گرگ نزدیک تر میاد و تو شروع به دویدن میکنی به سمت درخت های کاج بلند و عظیم...نمی دونی کجا میری ولی فقط می دویی بدون اینکه اهمیت بدی به سمت کجا کشیده میشی...تا اینکه به چشمهای پر از آب میرسی..نفس نفس میزنی..یکمی از آب می نوشی و ناگهان غش میکنی و روی زمینه نزدیک چشمه می افتی...توی اون هوای سرد و یخبندان و گرگایی که هر لحظه ممکنه بهت حمله کنن....
ا/ت...چشمات رو کم کم باز میکنی وارد دنیا عجیب غریبی شدی روی علف ها دراز کشیده بودی..آروم آروم میشینی و به دستت نگاه میکنی،چشمات برای لحظهای تار بودن به اطرافت نگاه میکنی توی جنگل پر از مه رها شده بودی...
ا/ت: من کجام...؟
ناگهان صدای زوزهی گرگی می شنوی.
بدنت یخ میزنه و نمی تونی تکون بخوری...چشمات گشاد میشه..وقتی به خودت نگاه میکنی پیرهنی بلند و کاملا سفید تنته آروم آروم پا میشی...دوباره به اطراف نگاه میکنی..صدای زوزهی گرگ نزدیک تر میاد و تو شروع به دویدن میکنی به سمت درخت های کاج بلند و عظیم...نمی دونی کجا میری ولی فقط می دویی بدون اینکه اهمیت بدی به سمت کجا کشیده میشی...تا اینکه به چشمهای پر از آب میرسی..نفس نفس میزنی..یکمی از آب می نوشی و ناگهان غش میکنی و روی زمینه نزدیک چشمه می افتی...توی اون هوای سرد و یخبندان و گرگایی که هر لحظه ممکنه بهت حمله کنن....
- ۶.۰k
- ۱۰ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط