پارت۳۵

چند مین بعد

گوشیم زنگ خورد جواب دادم که یکی از بادیگارد ها بود که قرار شده بود بیا. دنبالم من رو برد و پیشه کافه هی که قرار شده بود پیادم کرد رفتم داخل که دیدم روی یکی از صندلی ها نشسته
رفتم سمتش و روبه روش نشستم

ا.ت:خوب گوش میدم

بابای ا.ت:ا.ت دخترم ببین موقعی که مامانت داشت میرفت من خیلی بهش اصرار کردم که ترو مبره اما گوش نمی‌کرد
و ترو برد من چند سال دنبال تو گشتم حتی با چند تا سیم‌کارت به مامانت زنگ زدم اما اون شمارش رو عوض کرده بود تا خبر ها پخش شد که اون با آقای جئون ازدواج کرده من هم تا خونه آقای جئون اومدم ولی مامانت به چند نفر گفت تا من رو کتک بزنن


بچه ها میخواستم عکس بزارم نمیاره مجبور شدم یه آهنگ بزارم روش ببخشید
دیدگاه ها (۳)

پارت۳۶

پارت۳۷

پارت ۳۴

پا ت۳۳

عشق مافیاییp2

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط