امروز بزرگای فامیل یه خاطراتی از بچگی هامون تعریف میکردن

امروز بزرگای فامیل یه خاطراتی از بچگی هامون تعریف میکردن که واقعا شرمنده مامانم شدم آخه چطور تونست بعد از انجام اونکارها جلوی فامیل منو هنوز بچه خودش بدونه 😔😂
#وکیل_یک_دلاری
دیدگاه ها (۰)

قبل اینکه بخوابم بگم که وو دو هوان از خودم و سالها روش کراشم...

عشق یعنی طوری نگاهت می کنمکه انگار تنها آدم دنیا هستی !موردع...

اسنو الان گذشتم که ببینید و شاید از غمتون کم بشه 🥲😔😂😂#قهرمان...

داشتم خوشحالی میکردم و سربه سر بچه ها میزاشتم که یادم اومدد ...

part ²²ا.ت: همونی که اون شب بهت گفتم...اگه به پلیس چیزی بگم ...

یه آرمی بعد شنیدن خبر کمک یونگی برای ساخت مرکز درمانی بچه‌ها...

ویو نامجون اون ات بود نامجون: اتت ویو ات گی توی شانسم یعنی چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط