پارت زندگی جونگمه

پارت 81 زندگی جونگمه
جونگمه:اصلا نمیخوام پیشت دراز بکشم باز یاد رفتارت اوفتادم؛جونگمه پاشد رفت
کوک قیافش 😕اینجوری شد
کوک پاشد از اتاق اومد بیرون
دید جونگمه یه عالمه خوردنی گذاشته رو میز
کوک:این.این چیه😧😳
جونگمه:نمیتونم واسه کوکم یه صبحونه خوب درست کنم🤔
کوک:مرسی🥲ازت بعید بود
جونگمه:از تو هم خیلی چیزا بعید بود🙄
جونگمه و کوک نشستن سر میز
کوک:یه کی رو پیدا کردم هم رفیقمه هم عشقم هم دنیامه
جونگمه:کی😳
کوک:بزار اسمش یادم بیاد🤔
جونگمه:دختره؟😬
کوک:آره
جونگمه:یااااااه
کوک:یه یادم اومد اسمش جونگمه😁
جونگمه:چی!
کوک:دوست دارم
جونگمه:منم
کوک:چه عجب
کوک و جونگمه صبحونه شون رو خوردن کوک جونگمه رو برد سرکارش و خودش هم رفت کمپانی
شب شد
کوک رفت دنبال جونگمه
یه ساعت منتظر موند ولی جونگمه نیومد بیرون
رفت داخل از یکی از کارمندا پرسید :جونگمه کجاست کارمنده گفت :یکی بهش زنگ زد و گفت بره دم در رفت دیگه برنگشت؛من فکر کردم شما بودی🤨
کوک:ممنون 😥
کوک رفت بیرون زنگ زد از تهیونگ پرسید:از جونگمه خبر نداری؟
تهیونگ:نه چیشده😨
کوک:جایی که باید باشه نیست
تهیونگ:کجایی بیام باهم دنبالش بگردیم
کوک:جلوی در محل کارش
تهیونگ:همونجا بمون الان میام
کوک رفت فرودگاه اسمای پرواز رو چک کرد
تهیونگ هم رفت خیابونا رو دید ولی هیچ خبری نبود
کوک داشت گریه میکرد
تهیونگ:آروم باش😕
کوک:اگه اتفاقی بیوفته چیکارکنم😭
دیدگاه ها (۲۲)

پارت 82 زندگی جونگمه کوک:نکنه!تهیونگ:چی؟کوک:همون پسرای تو کا...

پارت ۸۳زندگی جونگمهصبح شدجونگمه چشاش رو باز کردودیدنور خورشی...

پارت 80زندگی جونگمهجونگمه رفت دست و صورتش رو شست اومددید کوک...

پارت ۷۹ زندگی جونگمه کوک خوابید ؛شب شده بود جونگمه پاشد رفت ...

black flower(p,312)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط