خـدایا گاهی که دلـم
از این و آن و زمین
و زمان می گیــرد ،
نگاهم را به سوی تو و آسمـان می گیرم ،
و آنـقـدر با تــو درد دل می کنـم ،
تا کم کم چشـم هایم با ابـرهای
بارانیت همراهی می کنند
و قلبـــم سبک می شود آنــوقـت
تو می آیی و تمام فضای دلـم را پر می کنی
و من دیگر آرام می شــوم
و احساس می کنم هیچ چیز نمی تواند
مرا از پای دربیـاورد !
چون تو را در قلبم دارم...
#اللّهُمَّ_اجْعَلْ_عَواقِبَ_امُورِنا_خَیْراً
از این و آن و زمین
و زمان می گیــرد ،
نگاهم را به سوی تو و آسمـان می گیرم ،
و آنـقـدر با تــو درد دل می کنـم ،
تا کم کم چشـم هایم با ابـرهای
بارانیت همراهی می کنند
و قلبـــم سبک می شود آنــوقـت
تو می آیی و تمام فضای دلـم را پر می کنی
و من دیگر آرام می شــوم
و احساس می کنم هیچ چیز نمی تواند
مرا از پای دربیـاورد !
چون تو را در قلبم دارم...
#اللّهُمَّ_اجْعَلْ_عَواقِبَ_امُورِنا_خَیْراً
- ۱۸.۶k
- ۱۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط