دخترکیسربهزیرمیانچشمهایآرزوبیاجازهازروزگارلاک

#دخترکی_سر_به_زیر_میان_چشمهای_آرزو_بی_اجازه_از_روزگار_لاکردار_حلال_میکند
  تمامِ خودش را
  به نامِ تو
در آیینه ای رو گرفته از آدمیان
با مهریه ای معلوم
یک شاخه نرگس
سوغات بیاور
برویم تا مرز  جنون
در حنابندان بوسه های تو
عاقبتِ این شعر
ختم به خیر شود...🐬
دیدگاه ها (۰)

#زمین‌_به‌_آسما‌ن‌_بیاید       آسمان‌به‌زمینحواسم‌نه‌پرت‌شیط...

#بیا_ببوسمت در آغوشم بگیرچنان مادری که طفلِ گمشده اش رامیانِ...

#که_من_باد_میشم_میرم_تو_موهات...

‍ #کاش_لمس_احساست_عمق_دوست_داشتنم_را_حس_می‌کردوسرزنش نمی کرد...

آقای امیرآرتای حرومی که بنام یه خیر داری از ملت پول جمع میکن...

آقای امیرآرتای حرومی که بنام یه خیر داری از ملت پول جمع میکن...

آقای امیرآرتای حرومی که بنام یه خیر داری از ملت پول جمع میکن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط