این داستان داره حوصله گفتنش رو ندارم ولی یه اشاره کوچک میکنم😊🌟
ینفر می‌ره سر کار و یک شوهر دوم حسود داره
و شوهرش از دخترش متنفره👁️👄💔
وقتی میاد خونه میبینه شوهرش غذا پخته و تشکر می‌کنه ولی بعدش میبینه دخترش نیست و ازش میپرس ولی...
چیزی که میگه ....
داستانو و از اینجا همه فهمیدین دیگه
بعدشم زن می‌ره خود کشی میکنه
دیدگاه ها (۱۰)

متاسفانه من هر سه تاشونم💀🚬

دوستم اومده خونمون و ما داریم ادا بازی درمیاریم حتی صدامونم ...

همه پونی کوچولو نگاه میکنن منم پونی کوچولو نگاه میکنم👁️👄👁️

برای اولین بار با دوستم و با فیلتر عکس گرفتم،😗👋🏻مطمئنم ریدم ...

سناریو | توکیو ریونجرز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط