پرنس کیم

پرنس کیم
پارت چهارم
___________
ویو ا.ت
تو پایگاه نظامی در حال قدم زدن بود همه سرباز های جدیدی که اومده بودن در حال تمرین بودن داشت رد میشد که چشمش خورد به یه نفر که نشسته بود یه گوشه ...
+سرباز جدیده؟! (آروم)
رفت سمتش و دقیقا سایه ای بالای سر اون پسر جوان انداخت
+سرباز جدیدی ؟؟
پسر سرش رو بالا آورد و نیم نگاهی به ا‌ت کرد
#اره ...تازه اومدم
+پس چرا با بقیه تمرین نمیکنی ؟!
#یک دقیقه دیر رسیدم و...افسر چوی گفتن باید اینجا بشینم تا فرمانده محافظان سلطنتی پارک ا.ت بیاد ولی....از بقیه سرباز ها شنیدم اون خیلی کم به اینجا میاد
+چرا؟!
#چون محافظ پرنس کیم هست
+اسمت چیه؟!
#جونگکوک ....جئون جونگکوک
+پارک ا.ت فرمانده محافظان سلطنتی هستم
اون پسر سریع بلند شد و احترام گذاشت
+نیاز نیست ...میتونی بری تمرین کنی
#ولی...الان دیگه کسی نیست باهاش تمرین کنم
+پس...... با من تمرین کن
#چ،چی؟!
+دوست نداری؟!
#چرا چرا دوست دارم
+ببینم از مبارزه چیزی بلدی؟!
#بله بلدم
یه شمشیر گرفت و سمت اون پسر انداخت
+پس باهام بجنگ
#و،ولی...بقیه دارن با شمشیر چوبی مبارزه میکنن این...
+میترسی؟!
#نه
+پس بهم حمله کن
بعد از کلی مبارزه بالاخره هر دو شون شمشیر هاشون رو سمت گردن هم گرفتن
+مبارز خوبی هستی
#ممنون
ویو تهیونگ
رفتم پایگاه نظامی ا.ت رو دیدم که داشت با یه پسره تمرین میکرد که هر دوشون شمشیر رو سمت گردن هم گرفتن که ا.ت بهش خندید و هم دیگه رو بغل کردن
نههه نباید ا.ت به کسی نزدیک بشه پوففف ...من الان حسودی کردم؟! نه نه
رفتم پایین سمت ا.ت و اون پسره که همه بهم احترام گذاشتن
+ق،قربان اینجا چیکار میکنید!؟
_گفتم بهت میام
+آها
روش رو کرد سمت جونگکوک
_ معرفی نمیکنی؟!
#جئون جونگکوک هستم
+قراره بیارمش تو اردوگاه محافظان سلطنتی
#_چی؟!
+اگر بتونم ...محافظ سلطنتی می‌کنمش
_اوکی(اروم)
برگشت داشت می‌رفت که
+کجا قربان
_میخوام برم ...هر جا شد ...شاید برم بیرون از قصر ...به هیچ کس هم ربطی نداره
برگشت و رفت
#چش بود ؟!
+نمی‌دونم
+فردا صبح بیا پایگاه سلطنتی
#چشم
رفتم سمت اتاق پرنس کیم که....
نظر یادت نره !!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
دیدگاه ها (۲)

پرنس کیمپارت پنجم _____________ویو ا.ترفتم سمت اتاق پرنس کیم...

توجه این فیک همراه با فیک پرنس کیم از تهیونگ آپ میشود نام فی...

پرنس کیم پارت سوم ___________پس از آخرین ضربه ای که با شمشیر...

پرنس کیم پارت دوم _______________نه تا وقتی که خودم می‌خوام ...

پارت 13 دیدم.... چند تا دختر روبه روم وایستادن یه دونه از او...

⁵³کوک: ببخشید خانم، ببخشید. من شمارو دیدم یادم به همسرم افتا...

⁵⁴چند دقیقه بعد جونگکوک خیلی حالش بد بود و احساس کرد قلبش نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط