زنده یاد سعید تاتینا

پدر

جوان چهره او پیر می‌شد
وهی از زندگانی سیر می‌شد
اجاره خانه‌هایش دیر می‌شد
پدر یک کارگر با دست خالی

پر از دلشوره باران و گندم
پر از اندوه خود اندوه مردم
دلش دریایی از موج و تلاطم
پدر جغرافیای خشک‌سالی

گل پیشانی‌اش شبنم عرق کرد
به زیر آفتاب غم عرق کرد
چکید آهسته و نم‌نم عرق کرد
پدر یک کوزه خیس سفالی

گل امید را می‌کاشت این مرد
مگر با غصه نسبت داشت این مرد؟
فقط سیگار بر می‌داشت این مرد
پدر کز کرده از افسرده حالی

مسافرکش، سپور شهرداری
بساطی، نان خشکی جوشکاری
زمستان شغلم و باران و گاری
پدر واکسی پدر شور بلالی

سرم از کودکی بر روی دستت
فدای پینه‌های توی دستت
فدای بوی نانت بوی دستت
خود تو سفره‌ای نان حلالی

برای بچه‌ها دلتنگ بوده
به زیر پتک دنیا سنگ بوده
تمام عمر خود در جنگ بوده
پدر با تنبلی و بی‌خیالی

طلوع صبح و یک ایمان تازه
اذان افطار بوی نان تازه
پدر تزریق کرده جان تازه
درون بدترین اوضاع مالی

زمان در آتش خود دود می‌شد
زمین از درد خاک آلود می‌شد
بدون تو جهان نابود می‌شد
پدر آب حیات خاک شالی

زلال و پاک و جاری مثل رودی
همیشه شعر بودن می‌سرودی
تو که بودی؟ تو که هستی چه بودی؟
پدر یک جمله سخت سوالی

درونش جمعه‌ای دلگیر بوده
همیشه مثل سنگ زیر بوده
به جز فکر خودش درگیر بوده
پدر با سکته‌های احتمالی

درون چشم‌هایش درد حس شد
خمید آرام آرام و پرس شد
تنش لبریز آه و استرس شد
پدر اسطوره آشفته حالی

خم پشتش لب ابروش آمد
صدای قژ قژ زانوش آمد
پدر پژمرده شد دمنوش آمد
تو که افسرده حالی چون ننالی

جوانی، آلبوم و لب‌های خندان
پدر در حسرت یک چای و قلیان
عصا، عینک، سرای سالمندان
فراموشی، سکوت و آه و لالی...

#سعید_تاتینا


https://t.me/tatinahichestan.
دیدگاه ها (۰)

خبر

گزارش

سەلام محەمەد

ماردین ئیبڕاهیم

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

بوی الکل و مواد ضد عفونی بینی دختر را میسوزاند. همه جا برای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط