وایی هیچوقت یادم نمیره

۳ سال پیش با ی پسره دوست بودم یعنی ۱۰ سالم بود . با دوست صمیم خیلی تنهایی میرفتم پارک چون خونشون بغلم بود بعد پسره فوش مادر میداد ی چند روز نیومدم اومدم دیدم نی خیالم راحت بود دوستمم اومده بود ی دفعه اومد گف به به نبودی منم نمیتونستم بگم نمیخوام برو گمشو گفت ما چجوری دوست شدیم بهش گفتم گف چه رمانتیک(مرض عنتر 😂🗿) بعد گفتم برو گمشو چند روز بعدش در مورد من شایعه درست کرد پسره ی کی.. میگیره جاتو
منم با دوستم پاشدم رفتم در خونشون ریدم دهنش از فوش خار تا مادر رید به خودش ایم گاد☺️🎀
دیدگاه ها (۱)

مغز منحرف من: جنعلی گفت وایسا بعدا کارت دارم منظورش اون کارا...

...

کیا تو خوانواده از طرف همه مخصوصا بزرگا خیانت دیدن:من

چرا من پارت۸جنکوک: عجب خانم قیرتتی دارمات: ای بابا من از باب...

پارت اولو خیلی طولانی گذاشتم شروع رمان :اگه طُ نباشی یکی د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط