شب


از روی تختش پاشد
خدمه ای که توی اتاق صداشو بلند کرده بود تموم دخترا رو برای مدرسه بیدار داشت میکرد
اعصاب خورد ترین صدایی بود که میتونستی اول صبحی باهاش روزتو شروع کنی
گیره سرش رو از تاج تختش که میله ای بود و گیرشو قبل خواب بهش زده بود برداشت و به موهاش زد
و از روی تختش بلند شد و سمت سرویس رفت مقابل آیینه ای که از دو سه طرف ترک خورده بود نگاه داشت میکرد به صورتش
به اون چشمای مشکی شبش خیره شده بود
درگیری های ذهنی ات توی سنی کوچک اونو بالغ کرده بود
از طرف دولت بهشون مدرسه ای تاسیس شده بود و هر چند بد یا خوب میتونست با سواد توی جامعه، توی ۱۸ سالگی به بار بیاد
از این بابت برای خودش خوشحال بود
شیر آبو باز کرد و دستاشو به هم چسبوند چتری هایی که پشت گوشش داده بود یکی یکی از پشتوشش روی صورتش ریختن و ات بی توجه آبو به صورتش زد شیرو بست و با چند تا کاغذ دستمالی صورتشو خشک کرد
و از سرویس خارج شد
و سمت اتاق رفت
همیشه از قصد دیر میکرد
بدش پیاومد جلوی دیگر دخترا لباس هاشو عوض کنه یا با اونا بره حموم دوست نداشت هیچ کودوم از دخترایی رو که اینجا باهاشون بود واسه همینم هیچ دوستی تا الان باهاشون برقرار نکرده بود
چطور دوستی برقرار میکرد
یکی از اکیپ ها تکی مدرسه و بیرون از مدرسه از بچه های کوچیک باج گیری میکنن
بقیشونم از فساد کامل چیز دیگه ای نیستن وقتی میشی و از کمار بهشون نگا میکنی میبینی که هر کسی توی دنیای خودش داره دنیای دیگران رو هم خراب میکنن اونا حتی به همدیگه تیکه میندازن همو میفروشن واسه یه آبنبات ساده
دوستی باهاشون بی فایدس
یونیفرمش رو تنش کرد چتری های خیسش رو خشک کرد و موهای مشکی و صافش رو با کش مو بالا بست
و روی تخت نشت و کفشای مشکلیش رو پاش کرد از این کفشاش خوشش میاومد چون هر چند نسبت به اون یکی ها نو تر بودن
کیفشو برداشت از صندلی بالا سر تختش و از اتاق بیرون رفت
روی دفتری که کنار در چوبی بود اسم خوشو پیدا کرد و به زیاد ترین ساعت درسیش تیک زد
چون با این که درسش امروز کمتر بود و زود تر برمیگشت
میخواست برای یه بارم شده اطراف کوچه خیابون رو ببینه و برای خودش برای چند ساعتم شده دوری بزنه
ات
به سمت مدرسش راه افتاد رسید و در کلاسشو باز کرد و سمت میزش رفت و تکیه داد به صندلیش
نفس آسوده ای کشید و اونو بیرون داد و از پنجره به بیرون نگا کرد با صدای بلند شدن بچه ها از جاشون به سمت جلوش برگشت و از جاش بلند شد و به معلمشون احترام گذاشتن و نشستن
دیدگاه ها (۰)

شب

شب

شب

شب

دوست پسر دمدمی مزاج

پارت ۹ات: اه... خیلی بدی خیلی درد دارم جیمین: باید بری حموم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط