آه ای مادر! پیِ گورم مگرد
نقشِ خون دارد نشان گور مرد

آن شقایق، رُسته در دامان دشت
گوش کن تا با تو گوید سرگذشت

ابرِ آن باران که بر صحرا گریست
با تو می‌گوید که این گرینده کیست

گر نه کامی از جوانی رانده‌ام
با جوانان چون جوانی مانده‌ام

#هوشنگ_ابتهاج

@foroogh_shamloo
دیدگاه ها (۰)

و هنگامی که یاران،با سرود زندگی بر لب،به‌سوی مرگ می‌رفتند،ام...

جنگلِ آینه‌ها به هم در شکستو رسولانی خسته بر این پهنه‌ی نومی...

زیباترین حرفت را بگوشکنجه ی پنهان ِ سکوت ات را آشکاره کنو هر...

آنگاه که صدای فریاد ضجه ها            شنیده نمیشودو در ورقی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط