دل من رفت به زندان دو چشم عسلی

دل من رفت به زندان دو چشم عسلی

تا شود بلکه مسلمان دو چشم عسلی

سجده کردم یافتم راه به درگاه تو عشق

و شدم همدم و مهمان دو چشم عسلی

 متعجب شدم از دیدن زیبایی تو

مانده ام خیره و مستان دو چشم عسلی

تا ابد یاد تو از دل نرود تا که شوم

من وفادار به پیمان دو چشم عسلی

من نبودم به ازل تا که خورم سیب بهشت

میشوم آدم شیطان دو چشم عسلی

من نباشم مگر آن روز، که غم باشد و تو

مرده و غرقه ی باران دو چشم عسلی

با نگاهت شوم هر روز خرابت همراز

منم آبادی ویران دو چشم عسلی

تو خدا بودی و مبعوث نمودی دل را

معجزاتش شده قرآن دو چشم عسلی

سالها در پی خود گشتم و یابنده شدم

با نگاهی شدم حیران دو چشم عسلی

همه را عید در این شهر بُوَد فصل بهار

عید من هست زمستان دو چشم عسلی

چه غزلها که باید بنویسم برای تو...🦋🦋


عصرت بخیرونخسته وخدا قوت جانانم💐🫂🧿🌐

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

و بهاندازهنبودن هایت،دوستت خواهم داشت...ای عشقکه دست نیافتنی...

برخیز و برفروز چراغ  سپیده راتا بنگرم به روی تو صبح ندیده را...

پاهایم‌ را از عشق فراتر می‌گذارمجایے ڪہ!هیچڪس‌غیرمانیست...نہ...

سر نکشیم به قصه‌ها؟دیو و دلبر نشویم؟پایان این قصه #عشق استمن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط