از تو سوت مانده و از من صدا تو

🍒🌱از تو سڪوت مانده و از من صداے تو
چیزے بگو ڪه من بنویسم به جاے تو

حرفے ڪه خالی‌ام ڪند از سال‌ها سڪوت
حسے ڪه باز پُر ڪندم از هواے تو

این روزها عجیب دلم تنگِ رفتن است
تا صبح راه می‌روم و پا به پاے تو

در خواب حرف می‌زنم و گریه می‌ڪنم
بیدار می‌ڪنند مرا دست‌هاے تو

هِے شعر می‌نویسم و دلتنگ می‌شوم
حس می‌ڪنم ڪنارمے و آه... جاے تو

این شعر را رها ڪن و نشنیده‌ام بگیر
بگذار در سڪوت بمیرم براے تو🍒🌱

#اصغر معاذے
دیدگاه ها (۳)

🍒🌱وخلاصه می شود تمام شعرهای عاشقانه دنیا در دو گوی چشمهای تو...

🍒🌱‍ دوباره می نویسمت کنارِ بیت آخرم!وچکه چکه می چکم  به سطر ...

🌱🍒بر شانه‌یِ من کبوتری‌ست که از دهانِ تو آب می‌خوردبر شانه‌ی...

🌱🍒به من بیاموزچگونه عطر به گل سرخش باز می گرددتا من به تو با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط