من چقدر دلم خوش بود

من چقدر دلم خوش بود!
فکر می کردم پاییز که برسد، خودت را
می رسانی …
فکر می کردم می دانی آدم هر چقدر هم که قوی باشد این غروب های دلگیر را
.نمی تواند تنهایی سر کند.
فکر می کردم می دانی
این زود شب شدن ها…
این ابرهای تیره در آسمان
و باران های گاه و بی گاه…
دمار از روزگارِ آدمِ تنها در می آورد.
فکر می کردم می دانی آدم، دلش وقت پاییز آنقدر کوچک می شود که جا برای
دلتنگی ندارد
اگر دستی نداشته باشد برای گرفتن
و گوشی برای شنیدن…
غصه بیچاره اش می کند!
فکر می کردم می دانی اما…
کاش می دانستی
کاش خودت را می رساندی…

#فرشته_رضایی
#سیاوش_قمیشی


#Tak_setareh
دیدگاه ها (۰)

میگن کسی کهواست ارزش قائلههیچوقت خودشو تو موقعیتی قرار نمیده...

اگہ یه پدر مادر پولدار داشتم...#الناز_شاکردوست _____________...

فقط اونجا که راحم تبریزی میگه:جمالت را نمی بینم ؛خیالت می کُ...

لازم است گاهی در زندگی ؛ بعضی آدم ها را گم کنید،تا خودتان را...

تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستابی فروغم کرده سنگ بچه های رو...

دلقک ها بدبختند، آقای دکتر. یعنی از نهنگ ها بدبخت تر، دلقک ه...

بال های بی پروا بال هایش را چیدند و از لذت پرواز برای او گفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط