بچه که بودم خیلی لواشک آلو دوست داشتم

بچه که بودم خیلی لواشک آلو دوست داشتم
برای همین تابستون که میشد مادرم لواشک آلو واسم درست میکرد
منم همیشه یه گوشه وایمیستادم و نگاه میکردم . . .
سخت ترین مرحله ،‌ مرحله ی خشک شدن لواشک بود . . .
لواشک رو میریختیم تو‌ سینی و میذاشتیم رو بالکن ، زیر آفتاب تا خشک بشه . . .
خیلی انتظار سختی بود
همش وسوسه میشدم ناخنک‌ بزنم ولی چاره ای نبود بعضی وقتا برای خواسته ی دلت باید صبر کنی . . .
صبر کردم تا اینکه بالاخره لواشک آماده شد و یه تیکه کوچیکش رو گذاشتم گوشه ی لپم تا آب بشه . . .
لواشک اون سال بی نهایت خوشمزه شده بود . . .
نمیدونم‌ برای آلو قرمز های گوشتی و خوش‌ طعمش بود یا نمک و گلپرش اندازه بود
هر‌چی‌ بود انقدر فوق العاده ‌بود که دلم نمیخواست تموم بشه . . .
برای همین برعکس همیشه حیفم‌ میومد لواشک بخورم ، میترسیدم زود تموم بشه . . .
تا اینکه یه روز واسمون مهمون اومد !
تو اون شلوغی تا به خودم اومدم دیدم بچه های مهمونمون رفتن سراغ لواشکای من . . .
لواشکی که خودم حیفم میومد بخورم حالا گوشه ی لپ اونا بود و صدای ملچ ملوچشون تو گوشم میپیچید . . .
هیچی از اون لواشکا باقی نموند ، دیگه فصل آلو قرمز هم گذشته بود و آلویی نبود که بشه باهاش لواشک درست کرد . . .
من لواشک خیلی دوست داشتم ولی سهمم از این دوست داشتن دیدنش گوشه ی لپ یکی دیگه بود . . .
تو زندگی وقتی دلت چیزی رو میخواد نباید دست دست کنی باید از دوست داشتنت لذت ببری چون درست وقتی که حواست نیست کسی میره سراغش و همه ی سهم تو میشه تماشا کردن و حسرت خوردن . . .


#مریم_مقصود
#فاطی_جوونی
#سنجاقک_سبز
#متولد_خاکستر_رویا
دیدگاه ها (۴۲)

-خوشمزه طوری 😋😁بعضی وقت‌ ها باید، از همه چیزدست کشید بی اعتن...

‏وَ . . .نميدانم كجایی ؟چه میكنی ؟اما اينجاعجيب شلوغ كرده خي...

گوشه نشین قلبمی تا ابد🥺@khaton_iraniتولدت مبارکــــ باشه ماه...

رنج نباید تو را غمگین کند ، این همان‌ جایی‌ ست كِ اغلب مردم ...

ای انی تو فنز جواب استی رو در رابطه با تصویر داده🫠🦊🍓:🗣: جونگ...

کم بود عکس داشتم

پارت 5ویو شوگاشوگا:خب..الان قراره چیکار کنیم؟ تهیونگ:مخفی می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط