﷽ 📣📣📣📣📣⚫️گلایه ی بسیار سنگین سیدالشهدا علیه السلام از زائران خویش
👇👇👇
در اولین اربعین بعد از سقوط صدام تعدادی از جوانان شرق تهران راهی عراق شدند .در ان زمان زیارت به راحتی الان نبود.
سفر غیر قانونی ،با پای پیاده از کوهستانهای غرب و با ناامنی و سختی زیادی همراه بود.
به هر حال زیارت نموده و به ایران بازگشتند .
پس از مراجعت یکی از را جوانها در عالم رؤیا به محضر مبارک آقا سید الشهدا علیه السلام مشرف می شود.
👈 به محضر آن حضرت سلام میکند ولی جواب سردی دریافت مینماید!
جوان که توقع چنین برخوردی نداشته،میپرسد مولای من!
آیا خطایی از من سر زده است؟
و سیدالشهدا علیه السلام میفرمایند:
ما راه کربلا را باز کردیم که شما بیایید و اینجا در حرم من و تحت قبّه که دعا مستجاب است، فرج فرزندم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را تقاضا نمایید، ولی شما هنوز دنبال حوائج شخصی خود هستید.
➖➖➖➖➖
از سنگینی این مطلب باید جان داد
👇👇👇
در همان اوایل سقوط صدام ،بیست و پنج نفر از اهالی مشهد مقدس برای زیارت عتبات عالیات خودشان را از طریق کوه و بیابان به کربلا رساندند.
شب جمعه ای، آن بیست و پنج نفر در حرم آقا امام حسین علیهالسلام مشغول زیارت و دعا برای فرج شدند.
در بین این بیست و پنج نفر جوان وارسته ای که بسیار متدین و متشرع بود در همان شب خدمت حضرت ولی عصر روحی فداه میرسد.
حضرت را میشناسد و میگوید :
👈به حضرت سلام کرده و دست مبارک حضرت را بوسیدم. سپس به ایشان عرضه داشتم:
آقا !شما چرا ظهور نمیکنید؟
به محض گفتن این مطلب ،دیدم چهره ی مبارک حضرت دگرگون و چشمان مبارک حضرت سرخ شد.😭😭
به من فرمودند:
آیا این مردم مرا میخواهند که من بیایم؟
با این فرمایش حضرت از سؤال خود پشیمان شدم و با خود گفتم:
چرا چنین سؤالی کردم که آقا را این قدر ناراحت کرد.
حضرت سخن را ادامه داده و فرمودند:
من و جدم علی بن موسی الرضا علیه السلام از خدا خواستیم که راه کربلا این چنین باز شود و همه ی مردم بتوانند به زیارت بیایند و اجداد گرامی مرا زیارت کنند.
... این مردم آمدند و تحت این قبه ای که دعا مستجاب است، ولی از خدا دنیا خواستند و برای تعجیل در فرج من دعا نکردند.
😭😭😭
کاش کور بودم و نمیدیدم که اشک از چشمان ایشان روی محاسن مبارکش میریزد ،سپس فرمود:
اگر مقدرات الهی بر این قرار نگرفته بود که یک روزی بیایم و عدل و داد را در این زمین پر از جور حاکم کنم،
هرآینه از خداوند میخواستم آنچه را که مادرم خواست! 👉
(حضرت زهرا سلام الله علیها در اواخر عمر فرزندانش را جمع نموده و از خدا طلب مرگ نموده و به درگاه خدا این چنین دعا فرمودند:
( اللهم عجل وفاتى سريعا) 😭😭
واقعاً با شنیدن این مطلب که پدر مهربان و غریب شیعیان ،از بی مهری ما آرزوی مرگ کنند ،جای این دارد که ما از خجالت و غصه جان بدهیم 😭
〰〰〰〰〰〰
بزرگواران حتما و حتما این مورد گلایه حضرت را تا میتوانید نشر دهید ،تا تلنگری باشد برای دوستداران حضرت ،تا به خود بیاییم😔
#اللّٰھـُــمعجِّللِوَلیڪَالفَرَجْبِحَقّالزّینبسلامُاللّهعَلَیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
👇👇👇
در اولین اربعین بعد از سقوط صدام تعدادی از جوانان شرق تهران راهی عراق شدند .در ان زمان زیارت به راحتی الان نبود.
سفر غیر قانونی ،با پای پیاده از کوهستانهای غرب و با ناامنی و سختی زیادی همراه بود.
به هر حال زیارت نموده و به ایران بازگشتند .
پس از مراجعت یکی از را جوانها در عالم رؤیا به محضر مبارک آقا سید الشهدا علیه السلام مشرف می شود.
👈 به محضر آن حضرت سلام میکند ولی جواب سردی دریافت مینماید!
جوان که توقع چنین برخوردی نداشته،میپرسد مولای من!
آیا خطایی از من سر زده است؟
و سیدالشهدا علیه السلام میفرمایند:
ما راه کربلا را باز کردیم که شما بیایید و اینجا در حرم من و تحت قبّه که دعا مستجاب است، فرج فرزندم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را تقاضا نمایید، ولی شما هنوز دنبال حوائج شخصی خود هستید.
➖➖➖➖➖
از سنگینی این مطلب باید جان داد
👇👇👇
در همان اوایل سقوط صدام ،بیست و پنج نفر از اهالی مشهد مقدس برای زیارت عتبات عالیات خودشان را از طریق کوه و بیابان به کربلا رساندند.
شب جمعه ای، آن بیست و پنج نفر در حرم آقا امام حسین علیهالسلام مشغول زیارت و دعا برای فرج شدند.
در بین این بیست و پنج نفر جوان وارسته ای که بسیار متدین و متشرع بود در همان شب خدمت حضرت ولی عصر روحی فداه میرسد.
حضرت را میشناسد و میگوید :
👈به حضرت سلام کرده و دست مبارک حضرت را بوسیدم. سپس به ایشان عرضه داشتم:
آقا !شما چرا ظهور نمیکنید؟
به محض گفتن این مطلب ،دیدم چهره ی مبارک حضرت دگرگون و چشمان مبارک حضرت سرخ شد.😭😭
به من فرمودند:
آیا این مردم مرا میخواهند که من بیایم؟
با این فرمایش حضرت از سؤال خود پشیمان شدم و با خود گفتم:
چرا چنین سؤالی کردم که آقا را این قدر ناراحت کرد.
حضرت سخن را ادامه داده و فرمودند:
من و جدم علی بن موسی الرضا علیه السلام از خدا خواستیم که راه کربلا این چنین باز شود و همه ی مردم بتوانند به زیارت بیایند و اجداد گرامی مرا زیارت کنند.
... این مردم آمدند و تحت این قبه ای که دعا مستجاب است، ولی از خدا دنیا خواستند و برای تعجیل در فرج من دعا نکردند.
😭😭😭
کاش کور بودم و نمیدیدم که اشک از چشمان ایشان روی محاسن مبارکش میریزد ،سپس فرمود:
اگر مقدرات الهی بر این قرار نگرفته بود که یک روزی بیایم و عدل و داد را در این زمین پر از جور حاکم کنم،
هرآینه از خداوند میخواستم آنچه را که مادرم خواست! 👉
(حضرت زهرا سلام الله علیها در اواخر عمر فرزندانش را جمع نموده و از خدا طلب مرگ نموده و به درگاه خدا این چنین دعا فرمودند:
( اللهم عجل وفاتى سريعا) 😭😭
واقعاً با شنیدن این مطلب که پدر مهربان و غریب شیعیان ،از بی مهری ما آرزوی مرگ کنند ،جای این دارد که ما از خجالت و غصه جان بدهیم 😭
〰〰〰〰〰〰
بزرگواران حتما و حتما این مورد گلایه حضرت را تا میتوانید نشر دهید ،تا تلنگری باشد برای دوستداران حضرت ،تا به خود بیاییم😔
#اللّٰھـُــمعجِّللِوَلیڪَالفَرَجْبِحَقّالزّینبسلامُاللّهعَلَیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
- ۸.۲k
- ۲۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط