آن دست نوشته های حاجی را یادتان هست که نوشته بود من در

آن‌ دست نوشته‌ های حاجی را یادتان هست که نوشته بود "من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌ هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند... برای آن طفل وحشت‌ زده بی‌ پناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه‌ به‌ سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است... چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است..."
حاجی و نیروهایش در این سالها چنین صحنه‌ هایی را دیده بودند که خواب از چشمانشان ربوده شده بود و شب و روز در سوریه و عراق برای دفاع از مظلوم نبرد می‌کردند؛ و برایشان کرد و عرب، مسیحی و شیعه و سنی فرقی نداشت... از همه آنها دفاع کردند... آن هم در شرایطی که وقتی آن جماعتی که روزی وعده آزادی بیشتر و زندگی بهتر به مردم داده بودند، اندکی قدرت یافتند به هیچ کس رحم نکردند...
این برشی است از مستند A157 ؛ داستان دختران کردی که داستانی وحشتناک را تجربه کردند... تنها یک داستان از آن همه داستانی که بر مردم سوریه در این سالها گذشت... آنها که امروز در بعضی از شهرهای ایران جسارت می‌کنند و لباس زنان را سر دست می‌گیرند و رجز می‌خوانند، فردا به کمتر از چنین جنایتهایی رضایت نخواهند داد... بستگی دارد که ما ملتی هستیم که از اتفاقات مشابه در منطقه خودمان درس بگیریم یا نه...







#روشنگری
دیدگاه ها (۱)

لباس زیر ناموست رو مدیون همون شهدایی!پ ن : این یارویی که این...

به گزارش همشهری آنلاین، طی روزهای گذشته شاهد فضاسازی های متع...

بسم الله الرحمن الرحیم پاسخ قسمت اول :لذا ما خود را پیروز ای...

⭕دروغ های ظریف داد تحلیلگر برجسته لبنانی را هم درآورد/تکذیب دروغ‌های جواد ظریف توسط ناصر قندیل در توییتی تند

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط