کاردن؟!
ای جان بالاخره بحث کاردن باز شد🌚🤌🏻
#رمان_مافیایی
"ارون"
با گراهام روی صندلی نشسته بودیم..
سوفیا هم کنار ندا که خوابیده بود نشسته بودش...
"اون" هم که طبق معمول!
رفته بود توی بخش جدای جت...
جت کلا تو دوتا بخش داره که یکیش کلا صندلیه که ما هستیم...
اون یکی دیگه هم اتاقه در واقع..
که "اون" رفته اونجا.
که خب تعجب هم نداشت...!
اون در صورت عادی هم کلا از ما جداعه،دیگه چه برسه به این که الان ندا این سمته...
خواستم به گراهام بگم که نقشه چیه که صدای ناتاشا اومد...
ناتاشا_این یک هفته ایی که دبی هستیم سرمون قراره شلوغ بشه...
با اون مدل راه رفتن خاصش اومد و روبه روی من و گراهام نشست و پاس و انداخت روی پاش و به تبلتش نگاه کرد.
گراهام_چطور؟(اروم)
ناتاشا_موضوع ابوالنهار به کنار،یه اطلاعاتی به دستم رسیده که میگه یه گروه خلافکار جدید داخل روسیه اومده و داره کار هارو به هم میزنه...
_و...؟
ناتاشا_کاردن و فرستادم روسیه...
گرهام_مگه کاردن عربستان نبود؟
یه لحظه وایسا ببینم...
عربستان؟!
_آم...واقعا نمی فهمم کاردن واقعا واقعا واقعا کجاست!
من فکر می کردم ژاپنه...
ناتاشا_اول ژاپن بود...
دو روز پیش رفت عربستان...
الان هم رفته روسیه...
این پسر...
کاردن داخل سازمان ما حکم یه روح و داره...
کار هایی رو انجام میده که "اون" وقت انجام دادنشون و نداره...
مثل همین موضوع...
فکر کنم یه دوماهی میشه ندیدمش...
_فکر کنم تا کاردن بخواد برگرده موهامون هم رنگ دندون هامون بشه!(با خنده)
ناتاشا یه چشم غره بهم رفت و بلند شد رفت...
گراهام هم که باز به بیرون از پنجره نگاه کرد..
مردم دوست و همکار دارن،مام دوست و همکار داریم،عجب!!!
ای جان بالاخره بحث کاردن باز شد🌚🤌🏻
#رمان_مافیایی
"ارون"
با گراهام روی صندلی نشسته بودیم..
سوفیا هم کنار ندا که خوابیده بود نشسته بودش...
"اون" هم که طبق معمول!
رفته بود توی بخش جدای جت...
جت کلا تو دوتا بخش داره که یکیش کلا صندلیه که ما هستیم...
اون یکی دیگه هم اتاقه در واقع..
که "اون" رفته اونجا.
که خب تعجب هم نداشت...!
اون در صورت عادی هم کلا از ما جداعه،دیگه چه برسه به این که الان ندا این سمته...
خواستم به گراهام بگم که نقشه چیه که صدای ناتاشا اومد...
ناتاشا_این یک هفته ایی که دبی هستیم سرمون قراره شلوغ بشه...
با اون مدل راه رفتن خاصش اومد و روبه روی من و گراهام نشست و پاس و انداخت روی پاش و به تبلتش نگاه کرد.
گراهام_چطور؟(اروم)
ناتاشا_موضوع ابوالنهار به کنار،یه اطلاعاتی به دستم رسیده که میگه یه گروه خلافکار جدید داخل روسیه اومده و داره کار هارو به هم میزنه...
_و...؟
ناتاشا_کاردن و فرستادم روسیه...
گرهام_مگه کاردن عربستان نبود؟
یه لحظه وایسا ببینم...
عربستان؟!
_آم...واقعا نمی فهمم کاردن واقعا واقعا واقعا کجاست!
من فکر می کردم ژاپنه...
ناتاشا_اول ژاپن بود...
دو روز پیش رفت عربستان...
الان هم رفته روسیه...
این پسر...
کاردن داخل سازمان ما حکم یه روح و داره...
کار هایی رو انجام میده که "اون" وقت انجام دادنشون و نداره...
مثل همین موضوع...
فکر کنم یه دوماهی میشه ندیدمش...
_فکر کنم تا کاردن بخواد برگرده موهامون هم رنگ دندون هامون بشه!(با خنده)
ناتاشا یه چشم غره بهم رفت و بلند شد رفت...
گراهام هم که باز به بیرون از پنجره نگاه کرد..
مردم دوست و همکار دارن،مام دوست و همکار داریم،عجب!!!
- ۲.۹k
- ۲۷ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط