#سناریوـولیعهد و نقاش دربار ، #پارت ـ دوم

#سناریو_ولیعهد و نقاش دربار
#پارت_دوم

ویو ا.ت: چه خبره این همه آدم اومدن واسه ثبت نام ! الان من از کجا این دختر رو پیدا کنم؟!! 🤔( که یهو یه پسر میاد کنار ا.ت ایستاد میشه)
( پسره ولیعهده یعنی جونگکوک که با لباس مُبدل اومده)
جونگکوک: تا حالا کسی رو ندیدم با خودش حرف بزنه😅   ا.ت: وای ، شما کی هستین؟!!🤔
جونگکوک: یه شهروند ، اومدم واسه ثبت نام 😐  ا.ت: آها باشه پس برین دیگه😶 .( یهو یه پسر دیگه میاد و به ا.ت برخورد میکنه)
(علامت پسره*)
*: هی خانم جلوت رو نگاه کن مگه کوری؟ 😡
ا.ت: ببخشید؟!!! این چه طرز حرف زدنه شما اومدین خودتون رو به من زدین ، الان تقصیر منه؟!! 🙄🤐     * : آره تقصیر شماست، اصلا شما چرا اومدین اینجا؟؟ 🤔  ا.ت: من اومدم واسه ثبت نام 😌
* : هِن ، آدمی مثل تو که حتی به طبقه صفر هم نمیرسه چرا خودتو به زحمت انداختی و اومدی؟!😒
جونگکوک: هی مَردک درست حرف بزن😑   * : تو چیکاره شی ؟!!🤔    جونگکوک: یه شهروند معمولیم 🙃
* : هن ، تو شهروند معمولی ایی ، چطوری جرعت می‌کنی با من که از سطح بالام این طوری حرف بزنی ؟!!😤😡
جونگکوک: همون طوری که شما با این خانم این طوری حرف میزنی 😤   * : تازه جواب منو هم میده!!😠( پسره میخواست به جونگکوک مُشت بزنه که جونگکوک نمیذاره و پسره رو محکم با مُشت میزنه😎)   جونگکوک: اینو یادت باشه که همیشه یکی قوی تر از تو ام هست.😏😎 ( بعد جونگکوک دست ا.ت رو میگیره و میبرتش اون طرف ساختمان که خلوته😈)
ا.ت: چرا درگیر شدین؟ 🤔 جونگکوک: اون پسره چون مقامش یه ذره بالاتره فک کرده کی هست!!😒
نکته: ( هنوز جونگکوک دست ا.ت رو ول نکرده)
ا.ت: ( دستش رو میکشه) اختلاف طبقاتی چیز خیلی بدیه !! 😕 جونگکوک زیر لب میگه: وقتی پادشاه شدم این اختلاف طبقاتی رو از بین میبرم
ا.ت: چیزی گفتین؟؟ 🤔 جونگکوک: هااا؟ نه چیزی نگفتم شما برین ثبت نام کنین دیگه
ا.ت: باشه 🙂   جونگکوک: به حرف های اون پسره توجه نکنید شما عالی هستید   ا.ت: شما از کجا میدونین؟! 🤔  جونگکوک: از اون نقاشی هایی که شما کشیدین همه چی معلومه  ا.ت: شما اونارو دیدین؟؟ 🤔  جونگکوک: آره وقتی داشتم رد میشدم دیدمشون 🙃   ا.ت: آهاا ، ممنون   جونگکوک: خواهش میکنم ، شما حتما باید ثبت نام کنین حتما ولیعهد خیلی از نقاشی های شما خوشش میاد   ا.ت: آه باز ولیعهد 😑   جونگکوک: ازش خوشتون نمیاد؟!!🤔  ا.ت: نخیررر ، بعضی ها میگن خیلی مغروره     جونگکوک: اصلا اون طوری نیست !!   ا.ت : از کجا میدونین ؟؟ 🤔
جونگکوک خبببب ( رفیق ا.ت اومد)  رفیق ا.ت: ا.ت دختر کجایی تو همه جارو دنبالت گشتم ، اوو سلام ایشون کی باشن ا.ت؟؟ 🤔🤔
ا.ت: دختر یه دیقه نفس بگیر 😐  جونگکوک: اشکال نداره ، من یه شهروند عادی ام 🙂
رفیق ا.ت: شهروند؟؟!!🤔 ویو جونگکوک: باید برم وگرنه بد میشه   جونگکوک: آه ببخشید باید برم بعدا میبینمتون  ا.ت: دارین میرین؟؟🤔 جونگکوک: بله بعدا دوباره همو می‌بینیم👋( جونگکوک رفت) ......

نتونستم عکس بزارم بخاطر همون تبدیل به ویدیو کردم که آپلود شه 😘☺️
منتظر پارت بعد باشید👍
دیدگاه ها (۲)

خطر جررر خوردگی 😂😂

اوه دیدی چی شد؟!!!!😏

مطمعن باش حالت خوب میشه🥺💜

بخدا اونقدم زیاد نیست😐🥲 فاصله سنیتون با شوگا چقدره؟؟؟🤔

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

⁵³کوک: ببخشید خانم، ببخشید. من شمارو دیدم یادم به همسرم افتا...

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط