🌱🍒کفشهای سیاه من
با لکههای کهنهگی شان
با سوراخهایی که باران را
به جورابهای من پیوند میدادند
چهقدر دنبال تو آمدند
چهقدر صبورانه منتظر ماندند
برای شنیدن صدای کفشهایت
بر سنگفرش پارک پرت کنار بزرگراه
چهقدر رج زدند آن خیابان خاطرهخیز را
برای تلاقیِ کوتاه نگاههامان
که همیشه ختم میشد به اخمِ تو
و من چه ظالمانه از یاد بردمشان
با خریدن کفشی نو
کفشی که قشنگ بود
اما نمیتوانست تازیوار ردت را بو بکشد
و گم شدم با کفشهای تازهام
در خیابانهایی که به تو نمیرسیدند
بلکه هنوز
در کنج انبار آن خانهی قدیمی
جفتی کفش سیاه کهنه مانده باشد
که نمکیها هم
روی خوش به آنها نشان نمیدهند
باید دوباره بپوشمشان!
شاید آن کفشها همچنان
راه رسیدن به تو را بلد باشند🌱🍒
#یغما_گلرویی
#believeme
با لکههای کهنهگی شان
با سوراخهایی که باران را
به جورابهای من پیوند میدادند
چهقدر دنبال تو آمدند
چهقدر صبورانه منتظر ماندند
برای شنیدن صدای کفشهایت
بر سنگفرش پارک پرت کنار بزرگراه
چهقدر رج زدند آن خیابان خاطرهخیز را
برای تلاقیِ کوتاه نگاههامان
که همیشه ختم میشد به اخمِ تو
و من چه ظالمانه از یاد بردمشان
با خریدن کفشی نو
کفشی که قشنگ بود
اما نمیتوانست تازیوار ردت را بو بکشد
و گم شدم با کفشهای تازهام
در خیابانهایی که به تو نمیرسیدند
بلکه هنوز
در کنج انبار آن خانهی قدیمی
جفتی کفش سیاه کهنه مانده باشد
که نمکیها هم
روی خوش به آنها نشان نمیدهند
باید دوباره بپوشمشان!
شاید آن کفشها همچنان
راه رسیدن به تو را بلد باشند🌱🍒
#یغما_گلرویی
#believeme
- ۴.۷k
- ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط