هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

به یاد چایی شیرین کربلایی ها

لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا

درون قالب شش‌گوشه یک غزل دارد

بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟

بگو محبت ما ریشه در ازل دارد

غلامتان به من آموخت در میانۀ خون

که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
دیدگاه ها (۸)

يارب بده پناهم الهی العفوببين غرقِ گناهم الهی العفواگر رفتم ...

خدایا در این شبهای قدرقدم هایی را که برایم بر میداریبر من آش...

هـلال مـاه اگـر دیـده شـد چـه سود؟مـاه تـمام عـالـمیان پـشت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط