🤍🧡 زِندِگی، لااَقَل یک صُبحانه ی ساده ،کُنجِ اَندَرونیِ غَرقِ آفتابِ خانه ی زیبایی که بارها در خیالَم ساخته اَم ، همان جا که پَنجره اَش، پرده های اَطلَس پود دارَد و رو به درختِ خُرمالوی توی حَیاط باز می شَوَد،
روی قالیِ دَستبافِ لاکی که گل هایَش از نوازِش های خورشید خانُم، جان گرفته اَند، توی ظَرف های گُلسُرخی، همراه با صدای شَجَریان که از گرامافونِ رویِ میز چوبیِ خوش رنگ، کنارِ شَمعدان هایِ قدیمی، پخش می شَوَد و سکوتِ صُبحگاهی خانه را دَر هَم می شِکَنَد، به مَن بِدِهکار اَست ...🤍🧡
#صبحتون_شاد
روی قالیِ دَستبافِ لاکی که گل هایَش از نوازِش های خورشید خانُم، جان گرفته اَند، توی ظَرف های گُلسُرخی، همراه با صدای شَجَریان که از گرامافونِ رویِ میز چوبیِ خوش رنگ، کنارِ شَمعدان هایِ قدیمی، پخش می شَوَد و سکوتِ صُبحگاهی خانه را دَر هَم می شِکَنَد، به مَن بِدِهکار اَست ...🤍🧡
#صبحتون_شاد
- ۶۵.۱k
- ۲۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط