به نام خداوند بخشنده مهربان نخستین روایت:

وای از آن لحظه که کارَت به نگاهی بکشد
کار و بارت به غمِ چشم سیاهی بکشد

قصه ام قصه سرباز غریبی شده که
کار عشقَش به درِ خانة شاهی بکشد

این خودش حس غریبیست، نمیدانم چیست؟
اینکه هر روز مرا جانب راهی بکشد

عشق آن است که رودی سرِ عاشق شدنَش
جای دریا تنِ خود را ته چاهی بکشد

روزهاییست که در آتش خود میسوزم
آدمی خلق شده بار گناهی بکشد

گفته بودند که سیگار مضر است ولی
هر که عاشق شده رسم است که گاهی بکشد

در خودم غرق، گدایی سرِ کوچه میگفت
وای از آن لحظه که کارَت به نگاهی بکشد

شعر از "امیر نظام دوست"





#عشق #خط #خوشنویسی #غمگین #غم #تک_بیتی #تک_بیت #عاشقانه_خاص #عاشقانه #خط #شعر #حرم #دل #دلبر #خدا #خنده #شعرزیبا #آرامش #معلی #شعرنو #سیف #ایران #ویسگون
دیدگاه ها (۰)

به نام خداوند بخشنده مهربان دومین روایت:

به نام خداوند بخشنده مهربان سومین روایت:

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط