کپشن خیلی بیش از حد مهم
کپشن خیلی بیش از حد مهم☆👇🏻
بچه ها قضیه از این قراره ما کلا تو کلاس ۲۹ نفریم و ازین ۲۹ نفر نصفشون کیپاپرن،نصفشون آرمی،نصفشون هیتر و اونایی که نه هیترن نه فن،که ما آرمی های کلاس باهم دوستیم،روزای اوله سال یک هیتر گفت کیا بی تی اس فنن؟!منم با افتخار دستمو بردم بالا،بعد کلیییی فوش به بی تی اس داد و جالبیش اینه بقیه ی آرمی ها با اینکه می دونستن اینا هیترن باهاشون دوست بودنننن،اونا ۴ نفر بودن منم ۱ نفر داشتم جواب می دادم که زنگ خورد،چند روز بعدش هم که تقریبا ۲۰ روز پیش دوباره زنگه هنر من دفترم عکسه بی تی اس داره و ما کلا سه تا ردیف داریم،من ردیفه وسط که ۳ تا مونده به آخر مینشستم هیتر هاهم ردیفه کنارم دوتا میزه آخر،اینا دفترمو دیدن و دوباره هیت دادنو شروع کردن،و آرمی ها هم کنارم رو میز نشسته بودن،ما آرمی ها پریدیم به جونشون و اوناهم به ما،که خانم گفت:چه خبره دارین واسه چی همو میخورین؟!بعد هم هیتر ها وهم آرمی ها دوره میزه خانم جمع شدیم داشتیم توضیح می دادیم که من از بس اعصابم خورد شده بود که می گفتن:گی تی لز و...سره میزم نشستم و کم کم اشکام از حرص ریخت،یک آرمی دید و اومد گفت:چرا داری گریه می کنی؟!نمی دونی هیتر ها آدم نیستن که بخاطرشون گریه کنی؟!گفتم:از حرصه،زنگ خورد و بچه ها طبقه معمول به معلم گفتن دارم گریه می کنم،خانمم اومد گفت: چرا گریه می کنی به خاطره چند تا پسر از اون سره دنیا؟!جواب ندادم،بعد گفت:
☆
بچه ها اگه می خواین بفهمین چه کاری کردم با خانم پارته بعد☆
بچه ها قضیه از این قراره ما کلا تو کلاس ۲۹ نفریم و ازین ۲۹ نفر نصفشون کیپاپرن،نصفشون آرمی،نصفشون هیتر و اونایی که نه هیترن نه فن،که ما آرمی های کلاس باهم دوستیم،روزای اوله سال یک هیتر گفت کیا بی تی اس فنن؟!منم با افتخار دستمو بردم بالا،بعد کلیییی فوش به بی تی اس داد و جالبیش اینه بقیه ی آرمی ها با اینکه می دونستن اینا هیترن باهاشون دوست بودنننن،اونا ۴ نفر بودن منم ۱ نفر داشتم جواب می دادم که زنگ خورد،چند روز بعدش هم که تقریبا ۲۰ روز پیش دوباره زنگه هنر من دفترم عکسه بی تی اس داره و ما کلا سه تا ردیف داریم،من ردیفه وسط که ۳ تا مونده به آخر مینشستم هیتر هاهم ردیفه کنارم دوتا میزه آخر،اینا دفترمو دیدن و دوباره هیت دادنو شروع کردن،و آرمی ها هم کنارم رو میز نشسته بودن،ما آرمی ها پریدیم به جونشون و اوناهم به ما،که خانم گفت:چه خبره دارین واسه چی همو میخورین؟!بعد هم هیتر ها وهم آرمی ها دوره میزه خانم جمع شدیم داشتیم توضیح می دادیم که من از بس اعصابم خورد شده بود که می گفتن:گی تی لز و...سره میزم نشستم و کم کم اشکام از حرص ریخت،یک آرمی دید و اومد گفت:چرا داری گریه می کنی؟!نمی دونی هیتر ها آدم نیستن که بخاطرشون گریه کنی؟!گفتم:از حرصه،زنگ خورد و بچه ها طبقه معمول به معلم گفتن دارم گریه می کنم،خانمم اومد گفت: چرا گریه می کنی به خاطره چند تا پسر از اون سره دنیا؟!جواب ندادم،بعد گفت:
☆
بچه ها اگه می خواین بفهمین چه کاری کردم با خانم پارته بعد☆
- ۱۴۵
- ۱۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط