در تمام عصرهای تنهایی ام

🌸❤

در تمام عصرهای تنهایی ام
نبودنت
می شود تبِ جانسوز
می آید و می نشیند
روی پیشانی دلتنگی ام
جانم را می سوزاند از این جدایی...
چقدر دوست دارم که تو
در همین عصرها سرزده بیایی
من و دلواپسی هایم را به آغوش بکشی
و دست نوازشت
همچون نسیمی خنک
بر صورت تبدارم بنشیند
و آرامش را به جانم ملتهبم ببخشد....
چقدر دلم هوس شانه های امن تو را دارد
که سرِ سنگین غصه هایم را بر رویشان بگذارم
و خودم را بسپارم به قهوه ی شیرین نگاهت
که تو نهایت عاشقانه های منی....

#عاشقانه
#خاصترین






.
دیدگاه ها (۰)

باز کن دررابرایت شعر ناب آورده ام یک غزل شیرین تر از شهد شرا...

گفتم به دام اسیرم ، گفتا که دانه با منگفتم که آشیان کو ؟ گفت...

آرام باش محبوب من درست می شود ...نه هیچ شبی ، و نه هیچ زمستا...

‌‌قلمـت را بردار بنویس از همـه خوبے ها زندگــے، عشـق، امیــد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط