شاعر فرزانه دکتر قیصر امین‌پور
«پنجره»، اسم شعری است که سالها آن را برای فلسطین سروده است. شعر گفتن از فلسطین برای او مثل همه شعرهای که خواند و ماندگار شد از روی درد بود.
یادونامش گرامی باد.
در انتهای کوچه ی شب، زیر پنجره
قومی نشسته خیره به تصویر پنجره
این سوی شیشه، شیون باران و خشم باد
در پشت شیشه بغض گلو گیر پنجره
اصرار پشت پنجره ی گفتگو بس است
دستی برآوریم به تغییر پنجره
تا آن که طرح پنجره ای نو در افکنیم
دیوار ماند و حسرت تصویر پنجره
ما خواب دیده ایم که دیوار شیشه ای است
اینک رسیده ایم به تعبیر پنجره
تا آفتاب را به غنیمت بیاوریم
یک ذره راه مانده به تسخیر پنجره
جز با کلید ناخن ما وا نمی شود

#اشعار #قیصر_امین_پور
دیدگاه ها (۰)

بچه که بودم سر امتحان.........:

مثل باران دم صبح لطافت دارىمهر میورزی و درمهر مهارت دارىچه ق...

پُررنگ ترین رنگِ وفا هست دلت؛بی رنگ تر از، آبِ صفا هست دلت؛ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط