نبودنت باعث شده تبدیل بشم به یه مرده متحرک،
نه احساسی،
نه فکر کردنی،
فقط یه پوچی، یه پوچی که اونقدری بزرگه، که نمیتونم توصیفش کنم.
احساس میکنم بود و نبود من هیچ تغییر خاصی ایجاد نمیکنه، فقط شاید دردهای خودم کم بشه...
گرچه، اونقدری جرعت ندارم که خودم زندگی رو از خودم بگیرم،
شاید بخاطر همین ترسو بودنمه که الان دیگه ندارمت...
شاید اگه احساساتم رو بیان میکردم میموندی...
ولی ترسیدم...
ترسیدم که دیگه نبینمت...
نه احساسی،
نه فکر کردنی،
فقط یه پوچی، یه پوچی که اونقدری بزرگه، که نمیتونم توصیفش کنم.
احساس میکنم بود و نبود من هیچ تغییر خاصی ایجاد نمیکنه، فقط شاید دردهای خودم کم بشه...
گرچه، اونقدری جرعت ندارم که خودم زندگی رو از خودم بگیرم،
شاید بخاطر همین ترسو بودنمه که الان دیگه ندارمت...
شاید اگه احساساتم رو بیان میکردم میموندی...
ولی ترسیدم...
ترسیدم که دیگه نبینمت...
- ۵.۶k
- ۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط