استوری عاشقانه تنگنا

دلم از خیلی روزا با کسی نیست
تو دلم فریاد و فریادرسی نیست
شدم اون هرزه گیاهی که گلاش
پرپر دستای خار و خسی نیست

دیگه دل با کسی نیست
دیگه فریادرسی نیست
آسمون ابری شده
دیگه خار و خسی نیست







#فریدون_فروغی
دیدی آب از سرم گذشت؟ غرق شدم. وایسادم به برف نگاه کردم، به نارنجی‌های درکه، به مه روی صخره‌های نزدیک، به پاییزترین ایام، ولی سرد موندم. دیدی اسمت آتیش نشد روی زبونم؟ دیدی بلندبلند برات وان یکاد نخوندم که چشم بد دور باشه از شاتوت لبخندت؟ چشم بد منم. منم که دورم ازت. دور و دیر. لال و منجمد. منصفانه نیست.
سرما تو استخونام مونده و دلم پر می‌کشه برای دو ساعت خوابیدن جلوی بخاری هیزمی توی یه ویلای لب آب که صبح با صدای مرغهای دریایی بیدار شیم و ببینم آفتاب تنبل پاییز افتاده روی پوست گندمیت و اصلا گور پدر باهار. شب بشینیم لب آب و بگی قصه جدیدت رو بخون برام و من بگم به دردنخور شده کلماتم و تو بچسبی به من و بگی بخون برام و بگم چشم.
بخونم برات قصه جدیدم رو. قصه زنی رو که یه روز همه‌چی یادش رفت و گم شد تو خیابونهای اصفهان و کم‌کم یاد گرفت آواز بخونه و برقصه و یه روز یه مردی براش سازدهنی زد و زن همه‌چی یادش اومد، اما دید همین بی‌خاطره بودن رو دوست‌تر داره و نخواست به یاد بیاره و حالا هزار و صد ساله صداش میاد توی کوچه‌ها که می‌خونه "تنهاترین نهنگم، در برکه‌ی اسیدی".
قصه تموم بشه و تو بگی قشنگ بود پیرمرد و بعد من رو ببوسی و من یادم بره دیگه نمی‌خوامت. می‌ترسم که دیگه نمی‌خوامت. می‌ترسم از بیداری شبان و روزان، بدون ورد مقدس اسم کوچیک تو.
دیدی گم شدم؟ دیدی دلم نخواست پیدا بشم؟ دیدی دستم از نوازش ترسید و لبم بوسیدن یادش رفت؟ دارم با تو حرف می‌زنم و تو رو هم یادم رفته. کی بودی؟ کجا از دست دادمت؟ یادم نیست. همه چی تو مه گم شده. من تو مه گم شدم.
خونه تاریکه و من تاریک‌تر. اگه بودی چراغ‌ها رو روشن می‌ذاشتیم و تا صبح می‌رقصیدیم. اما نیستی. تو خوش باش، من با همین کناره گرفتن از تو و دنیا خوشم. نهنگ غمگینت دوستت داره، بدون این که بخواهدت.
ابرها از گلوم فرار کردن و خونه رو مه گرفته. چه پاییز ممتدی.

💞😍😘💞👉🦉@boof_graphy
دیدگاه ها (۰)

استوری عاشقانه دوباره دل

استوری عاشقانه مادر من

استوری عاشقانه صدای نم نم بارون

استوری عاشقانه چشمای تو

عشق تو از دلم دست برنمیدارهتو که نیستی از آسمونم هر چی درده ...

قسمت نشد که بگیری دستمو یه بار دیگهمن دیگه مغزم قبول کرد مهم...

یه زخم کهنه روی بالم ...🥀🙏یه آسمون که چشم به رام نیست ....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط