تو عین نفس کشیدن عطر زعفرون توی لیوان چایی قشنگی

تو عین نفس کشیدنِ عطرِ زعفرون توی لیوانِ چایی قشنگی،
مثلِ روزای زمستونی و بوی یه تیکه نون جامونده روی بخاری دلچسبی،
تو مثلِ ورق زدنِ یه کتابِ نو و نفس کشیدنِ عطرِ برگه‌هاش، تو مثلِ صبح‌های خیلی زود پر از حالِ خنکِ دلنشینی؛
تو شکلِ قهقهه‌های از ته دل، پررنگی؛
تو مثلِ قدم زدن زیر بارون ، مثلِ ساعت‌ها گوش دادن به آهنگای مورد علاقمی؛
تو یه حالِ قشنگی پُر از دلگرمی،
از اون دلگرمیای قرص و محکمی که میدونی هیچوقت از دستش نمیدی،
میدونی تا وقتی که هست زمین نمیخوری، کم نمیاری...
به گمونم خدا وقتی که داشته تورو خلق میکرده گوشه‌ی لباش لبخند بوده،
تورو به جای خاک از نور آفریده! ♥️
دیدگاه ها (۰)

دل هامون مثل بال پروانه نازک و مثل بلور شکستنی شده ...

چه داغهاچه زخمهاچه دردهاچه ها که ندیدیم

به سامانم نمیپرسی....

من تورو گم کردم!تو روزهام، تو شبام، لا به لای فکرای هر روزم،...

من حرفای قشنگی بلد نیستم ولی؛,وقتایی که حرف می‌زدیم شده بود ...

چند پارتی از هیوجین: (وقتی که بهت خیانت کرد و تو.....)(ده دق...

پارت ۷۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط