پرواز یک‌ ماهی همراه نهنگ پارت:دوم
حدودا نیمه شب بود ؛ همه خواب بودن
هرجایی که چشم میدوختم تاریکی آرامش بخشی را حس‌میکردم پنجره اتاقم رو به مرجان هایی بودن که وقتی امواج میزد مرجان ها همانند نهنگ ها بر حرکت در‌ می‌آمدند
آسمان دریا کمی گرفته آرامش بخش بود پس به سمت بیشه جلبک ها دریای رفتم لب صخره مرجانی ای نشستم
مثل همیشه به آسمان دریا چشم دوختم چند دقیقه گذشت هنوز به آسمان خیره شده بودم ناگهان نهنگ کوچکی را دیدم که داره از آسمان دریا سقوط میکند!
اون کمی دورتر از من سقوط کردش خیلی ترسیدم به دور ورم را نگاهی انداختم
ولی نمیتوانستم حس کنجکاوی خودم را مهار کنم،پس به طرف اون نهنگ رفتم وقتی بهش نزدیک شدم تو افکارم گفتم: واو چه زیباست همانند خوابام
چند دقیقه ای گذشت هنوز نگاهم بهش بود کم کم چشمانشو باز کرد او چشمان کشیده خمار فوق‌العاده ای داشت
به سمتش رفتم با تعجب بهم خیره شدیم
با ترس پرسیدم: حالت خوبه کمک میخوای؟
نهنگ: چی چیشده چطور سقوط کردم ؟
آیسو: من نشسته بودم لب صخره مرجانی دیدم‌ که نهنگی از بالا آسمان دریا سقوط کرد
نهنگ: به دور ورم نگاهی انداختم و پرسیدم اینجا کجاس؟
آیسو با لبخند گرمی گفت: نگران نباش اینجا شهری به نام (پاولوپتری) هست
نهنگ:پس این همان شهری هست که قراره ...

اگه زیبایی این پارت هماننده زیبایی شما نبود عذرخواهی میکنم.
از 1/10 نمره بدین
#کتاب
#داستان
#فنفیکشن
#انیمه
#ویسگون
#گوجو
#نهنگ
#آرامش
#دریا
#روانشناسی
دیدگاه ها (۱۳)

درخواستی:

واقعیت یا حقیقت

نام کتاب:365 روز بدون تو جوری که حرف روز 12 حق هست🥀#کتاب #ار...

اسم:پرواز یک ماهی همراه نهنگ (پارت اول)

༺༽ 𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐦𝐚𝐬𝐤 ༼༻𝐩𝐚𝐫𝐭:«𝟒» ★........★........ ★........★.........

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط