🍒🌱پر می‌کشم از پنجره‌ی خوابِ تو  تا  تو
هر شب  من و دیدار  در این پنجره با تو
از خستگی روز همین خواب ِ پُر از راز
کافی ست مرا ، ‌ای همه‌ی خواسته‌ها تو
دیشب من و تو بسته‌ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش ، همه ذرّاتِ هوا تو
بیدارم اگر دغدغه‌ی روز نمی‌کرد
با آتش‌مان سوخته بودی همه را تو
پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
‌ای هرچه صدا، هرچه صدا، هرچه صدا-تو
آزادِگی و شیفتگی ، مرز ندارد
حتی شده‌ای از خودت آزاد و رها تو
یا مرگ و یا شعبده بازانِ سیاست؟
دیگر نه و هرگز نه ، که یا مرگ که یا تو
وقتی همه جا از غزلِ من سخنی هست
یعنی همه جا تو ، همه جا تو ، همه جا تو
پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم از همه خلق ، چرا تو🍒🌱

محمّدعلی‌ بهمنی
دیدگاه ها (۲)

🍒🌱رخسار تو زیباست چو آن نو گُل مریمزیباست چو آن اَبر بهاری ک...

🍒🌱در یاد تو از خاطره هایم اثری نیستآغوش تو را سوی هوایم گذری...

🍒🌱چه شود هرچه شود صاحب قلب بیقرار من تو باشی🍒🌱

🍒🌱همیشه آنکه می رودکمی از ما را با خویش می برد🍒🌱#یدالله_رویا...

مرگ

سلام!حال همه ما خوب استملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط