🌱🍒دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگر
هوایت در سرم باشد ، سرت بر شانه ای دیگر
من اینجا خون دلها میخورم از حسرتت هر شب
تو آنجا میزنی لب ، بر لب و پیمانه ای دیگر
به هر سازی زدی رقصیده ام من را رها کردی
دو دستت را فکندی گردن مستانه ای دیگر
شراب و ساغرم چشمان مِی گون تو بود آخِر؛
کشاندی پای من را بر در میخانه ای دیگر
زمانی عاشقت بودم ، زمانی عاشقم حالا؛
شدی یار و رفیق و محرم بیگانه ای دیگر
چگونه رفت از یادت نخواهد رفت از یادم
چه آسان شد دلت دربستِ یک دردانه ای دیگر
دریغ از شاخه ای گل شانه ای بر موی آشفته
به پا کردی کنارش بزم نو ، شاهانه ای دیگر
چطور از من که بودم قصه گویت دل بریدی و؛
سپردی گوش بر شهزاده با افسانه ای دیگر !
ز بس غرق تو بودم گور تنهایی خود کندم
نشستم زیر سقف تارِ یک ویرانه ای دیگر
به دلسردی به فوتی سرد ، کردی شمع جان خاموش
شدی شمع شبستان گل و پروانه ای دیگر
عزیز و سوگلی بودم برایت ، آفرین بر تو !
از این دیوانهٔ خود ساختی دیوانه ای دیگر
اگر بی بال و پر کردی مرا تا جَلد تو باشم !
نخواهم گشت گِرد بام و آب و دانه ای دیگر
دهانم بسته شد از حرف های مانده در سینه
شدم بغض غریب یاکریمِ لانه ای دیگر
به عطر و روی"پونه"پشت کردی تا بگیری جان
بسازی با گل بابونه ها ، کاشانه ای دیگر🌱🍒
#افسانه_احمدی_پونه
#believeme
هوایت در سرم باشد ، سرت بر شانه ای دیگر
من اینجا خون دلها میخورم از حسرتت هر شب
تو آنجا میزنی لب ، بر لب و پیمانه ای دیگر
به هر سازی زدی رقصیده ام من را رها کردی
دو دستت را فکندی گردن مستانه ای دیگر
شراب و ساغرم چشمان مِی گون تو بود آخِر؛
کشاندی پای من را بر در میخانه ای دیگر
زمانی عاشقت بودم ، زمانی عاشقم حالا؛
شدی یار و رفیق و محرم بیگانه ای دیگر
چگونه رفت از یادت نخواهد رفت از یادم
چه آسان شد دلت دربستِ یک دردانه ای دیگر
دریغ از شاخه ای گل شانه ای بر موی آشفته
به پا کردی کنارش بزم نو ، شاهانه ای دیگر
چطور از من که بودم قصه گویت دل بریدی و؛
سپردی گوش بر شهزاده با افسانه ای دیگر !
ز بس غرق تو بودم گور تنهایی خود کندم
نشستم زیر سقف تارِ یک ویرانه ای دیگر
به دلسردی به فوتی سرد ، کردی شمع جان خاموش
شدی شمع شبستان گل و پروانه ای دیگر
عزیز و سوگلی بودم برایت ، آفرین بر تو !
از این دیوانهٔ خود ساختی دیوانه ای دیگر
اگر بی بال و پر کردی مرا تا جَلد تو باشم !
نخواهم گشت گِرد بام و آب و دانه ای دیگر
دهانم بسته شد از حرف های مانده در سینه
شدم بغض غریب یاکریمِ لانه ای دیگر
به عطر و روی"پونه"پشت کردی تا بگیری جان
بسازی با گل بابونه ها ، کاشانه ای دیگر🌱🍒
#افسانه_احمدی_پونه
#believeme
- ۵.۱k
- ۲۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط